نتایج جستجو برای عبارت :

شرلوک هلمز خواهر داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بعد از دیدن آخرین قسمت از فصل 4 شرلوک هلمز،وقتی که یوروس هلمز خواهر شرلوک هلمز رو دیدم،تعجب کردم.شرلوک هلمز خواهر داره؟؟؟؟؟؟؟مگه داریم؟مگه می شه؟ولی غافل از این که به خواهر هلمز در کتاب های آرتور کانن دویل هم اشاره شده بود.خب،برید ادامه ی مطلب. :)
ادامه مطلب
یکی از شب های سرد و مه آلود لندن در اواخر قرن نوزدهم است او پشت پنجره پلاک ۲۲۱ بی خیابان بیکر ایستاده و از پشت پرده های ضخیمی که با دکور ویکتوریایی اتاق کاملا هماهنگی دارد بیرون را دید میزنند. jhf بیکاری را ندارد و حوصله اش حسابی سر رفته. زیر لب زمزمه می کند: "پس این قاتل و جنایتکار های لندن کجا هستند".
ادامه مطلب
با نام و یاد خدا ، نوشتن در این وبلاگ رو آغاز می کنم. :)
سلام :)
شرلوک هلمز هستم.هدفم از ساخت این وبلاگ چشیدن و چشوندن لذت تفکر و دقیق شدن هست.تفکر یکی از لذت بخش ترین کارهاست.امیدوارم که بتونم در این زمینه موفق باشم.از همراهی شما ممنون و سپاس گذارم. :)
 
 
این روزها همه مون منتظر فصل پنجم شرلوک هستیم.ولی هنوز تا اومدن فصل پنج راه زیادی مونده.این شد که به دنبال فیلم های دیگه ی شرلوک گشتم و تا الان به این فیلم رسیدم:
شرلوک هلمز جوان
با عنوان اصلی:
SHERLOCK:THE CASE OF EVIL
فیلم خوبی بود.درسته که جای چهار فصل شرلوک رو نمی گیره ولی خب از هیچ چی بهتره.
البته تفاوت هایی هم با هلمز داره.مثلا به جای آیرین آدلر ، شخصی به نام ربکا دویل وجود داره.ولی خب از شباهت های فیلم هم نمی شه گذشت.
داستان فیلم در قرن نوزدهم اتفاق
به صحنه های آخر فیلم آخرین مسئله دقت کردید؟همون صحنه هایی که خانواده ی هلمز بعد از مدت ها دور هم جمع می شن.مادر،پدر،مایکرافت،شرلوک و یوروس.همون صحنه ای که مادر دست پسرش(مایکرافت)رو می گیره و بهش لبخند می زنه.همون صحنه ای که همه خوشحال اند.یوروس می خنده.حتی دوستی شرلوک و جان هم عمیق تر شده.رزی کوچولو بزرگ تر شده.شرلوک رزی رو به آغوش پدرش می سپره.لستراد آشفته(ولی اگه دقت کنید خوشحال. :) )از اتاق بیرون می ره.مالی با خوشحالی وارد اتاق می شه.
و مری......
یعنی من فقط موندم کی زدم فایل شرلوک رو به طور کامل پاک کردم؟؟؟؟؟ اصلا امکان نداره اخه!!!
بله می فرمایند پریروز افاضات میفرمودی میشل استروگف و کنت مونت کریستو چه کم از شرلوک دارد که هی زارت زارت شرلوک میسازن، حالا بفرما.

#وی شرلوک میدید فایل بررسی میکرد . الان چه گلی بر سر کند با این حجم فایل :/
لینک دانلود قسمت ششم سریال "شرلوک هلمز-خیابان بیکر شماره ی 221" اضافه شد.
 
 
پاسخ به کامنت خصوصی دوست عزیزی که وبلاگ نداشتن:
سلام
طبق آخرین خبری که دارم ، به احتمال زیاد فصل پنجم سریال شرلوک هلمز ساخته می شه و بازیگر این سریال به احتمال خیلی زیاد همون بندیکت کامبربچ هست.
 
 
جان درون:تقصیر خودت بود.
شرلوک درون:تقصیر من؟؟؟
جان درون:آره.خودت.
شرلوک درون:می دونی چیه،مشکل من اینه که زیادی خوش خیالم.
جان درون:فکر کنم این رو درست گفتی.
شرلوک درون:تو بگو اشتباه من کجاست؟
جان درون:خودت خیلی خوب می دونی.
شرلوک درون:جان،محض رضای خدا بس کن.
جان درون:شرلووووووووووک.
شرلوک درون:باشه جان.بذار به این موضوع فکر کنم.
جان درون:فایده ای هم داره؟؟؟
شرلوک درون:چی؟
جان درون:این که به این موضوع فکر کنی.
شرلوک درون:جان.یک سوال ازت بپرسم؟؟
ج
هیچوقت تا سخنان آب انگور گاز دار تمام نشده رهایش نکنید، بغضش می شکند و اشک های جاریش دامن کتاب های آنتونی هوروویتس را می گیرد و از آن روز شرلوک هلمز و موریاتی از خشم و نفرت بنفش چهره می شوند و شب ها روی میز آشپزخانه لم می دهند و بطری های آب انگور را پشت سر هم سر می کشند، احتمالا به دختری فکر می کنند که دل آب انگور گازدار را شکسته است. آه آب انگور عزیز، گوریل انگوری را شادمان کردی و برای مردمان بی شراب، فرصتی در اینستا فراهم آوردی تا با می قرمز در
سلامسلام دوستان عزیز.به جای داستان گاردین کت یک داستان سه فصله دیگه ای میزارم به نام کاراگاه.خب بریم توضیحات رو ببینیم.نام:کاراگاهنویسنده:خودماوپننیگ*:دارهپوستر:دارهزمان انتشار پارت اول:۱۸اردیبهشت ۱۳۹۹توضیحات:لیدی باگ و کت نوار حالا یک تیم کاراگاه هستند.آیا میتوانند موریارتی را شکست بدهند؟(موریارتی شخصیت منفیه)برگرفته از مجموعه داستان های شرلوک هلمز(موریارتی اینجا با موریارتی اونجا فرق میکنه فقط اسمش موریارتیه.)شخصیت ها:آدرین آگراست،
هیچوقت تا سخنان آب انگور گاز دار تمام نشده رهایش نکنید، بغضش می شکند و اشک های جاریش دامن کتاب های آنتونی هوروویتس را می گیرد و از آن روز شرلوک هلمز و موریاتی از خشم و نفرت بنفش چهره می شوند و شب ها روی میز آشپزخانه لم می دهند و بطری های آب انگور را پشت سر هم سر می کشند، احتمالا به دختری فکر می کنند که دل آب انگور گازدار را شکسته است. آه آب انگور عزیز، گوریل انگوری را شادمان کردی و برای مردمان بی شراب، فرصتی در اینستا فراهم آوردی تا با می قرمز در
داستان "ماجرای کارآگاه رو به مرگ (The Adventure of the Dying Detective)" که اپیزود "کارآگاه دروغ گو (The Lying Detective)" از روی آن ساخته شده،داستان جالبیه.شرلوک در این داستان خودش رو به بیماری می زنه تا بتونه مجرمی به نام "کولورتون اسمیت" رو به دست قانون بسپاره.شرلوک هلمز در حین همین بیماری ساختگی اش هذیان هایی ساختگی می گه.به نظرتون درون این هذیان ها و حرف های متوهم نکته ای وجود داره؟با هم قسمتی از این داستان آرتور کانن دویل رو بخونیم:
(لطفا برای خوندن  این قسمت از دا
سریال شرلوک هلمز عصر جدیدی را نشان داده و میشود گفت یک بازسازی از کتاب های شرلوک هلمز است ولی به نحوی تازه و وفادار به شرلوک هلمز قدیمی...
سازندگان: Mark Gatiss
ستارگان: Benedict Cumberbatch, Martin Freeman, Amanda Abbington, Louise Brealey
گویندگان فصل 1، 2، 3 (دوبله شده در امور دوبلاژ سیما):رضا آفتابی، حسین نورعلی، مینو غزنوی و… گویندگان فصل 4 (دوبله شده در استدیو کوالیما): رضا آفتابی، شروین قطعه‌ای، افشین زی‌نوری، مریم رادپور، غلامرضا صادقی، ناهید شعشعانی، مهین برزویی، شایان
طبق آخرین خبرهایی که من دارم،فصل پنجم سریال شرلوک هلمز هم ساخته می شه.این خیلی عالیه.عالی نیست؟؟؟؟؟ :)
ولی به دلیل پر بودن وقت بندیکت کامبربچ،ساخت این سریال در سال 2022 آغاز می شه.یعنی بیشتر از دو سال دیگه. :/
خیلی دلم می خواد بدونم که نظر شما درباره ی فصل پنجم این سریال چیه.به نظرتون بیشتر به چه موضوع هایی پرداخته می شه؟دلتون می خواد بیشتر به چه موضوع هایی پرداخته بشه؟دوست دارید چه شخصیت هایی به فیلم اضافه بشه؟به نظرتون چه شخصیت هایی ممکنه در ط
SH:می شه تلفن زد برادر؟
M:تلفن؟
SH:جان یه دختر داره شاید بخواد باهاش خداحافظی کنه.
این دیالوگ نشون می ده که شرلوک چه قدر به فکر رزی،دختر جان،هست.حتی وقتی که جون خودش در خطره به فکر خداحافظی جان با دخترشه. :)
به نظرتون این دیالوگ نشون دهنده ی میزان ارزش رزی برای شرلوک نیست؟به نظرتون نشون نمی ده که شرلوک چه قدر رزی رو دوست داره؟
شرلوک و جان در اتاق نشیمنشان و بر روی صندلی های همیشگی شان نشسته اند.
جان:اعتراف کن که اشتباه می کردی دیگه. :)
شرلوک:آه جان.محض رضای خدا بس کن.
جان:دیدی اشتباه کردی و من درست می گفتم.(در حالی که سعی می کند صدایش را به صدای شرلوک شبیه کند.)چه فایده داره که بدونم زمین دور خورشید می گرده یا خورشید دور زمین.(بعد می خندد.)
دوباره ادامه می دهد:
-دیدی اطلاعات نجوم توی بازی بزرگ به کمکت اومد؟دیدی اطلاعات ستاره شناسی چه قدر مفیدن؟اگه راجع به اون ستاره نمی دو
شرلوک نفس عمیقی کشید.هوای پاک روستا را به درون ریه هایش داد و بعد رو به جان کرد و گفت:
-جان،هنوز هم از خودم می پرسم واقعا لازم بود به این جشنواره ی محلی بیاییم.
جان ابروهایش را در هم کشید و گفت:
-شرلوک.خواهش می کنم دوباره شروع نکن.بله لازم بود.خیلی خیلی لازم بود.
شرلوک آهی کشید و دوباره به اطراف نگاه کرد.به غرفه های فروش کیک کدو تنبل،کوکوی کدو تنبل،مربای کدو تنبل،خود کدو تنبل و ........ .در غرفه ای هم مسابقه ی انتخاب بزرگ ترین و بهترین کدو تنبل برگذار
سلام :)
بالاخره دست به قلم شدم.درسته که داستانی که نوشتم به پای داستان های آرتور کانن دویل یا نویسنده های اپیزود های فیلم جدید شرلوک هلمز نمی رسه ولی خب شما دیگه به بزرگی خودتون ببخشید. :) البته اسمش رو داستان که نمی شه گذاشت.متن نوشته است. :)
برای خوندن این متن نوشته به ادامه ی مطلب مراجعه کنید. :)

ادامه مطلب
-چرا اصلا کسی باید یادش باشه؟
از صبح زود که شرلوک از خواب بیدار شده بود این جمله را مرتب در ذهنش تکرار می کرد.اصلا حوصله ی انجام آزمایشات شیمی اش را هم نداشت.
-حتی جان هم یادش نیست.
این فکر مدام در ذهن شرلوک تکرار می شد.در همان لحظه خانم هادسون در اتاق را زد و وارد شد.
-شرلوک،از صبح تا حالا 500 بار عرض این اتاق رو طی کردی.چی شده؟
-هیچ چی خانم هادسون.هیچ چی.
-به من دروغ نگو شرلوک.توی این سال ها کاملا با اخلاقت آشنا شدم.بگو چی شده.
-گفتم که هیچ چی خانم هاد
 
معمای هفت خواهر در کلبه:
 
 
هفت خواهر به یک کلبه رفتند و تصمیم گرفتند که هر کدام کاری را شروع کنند.
اولین خواهر خواندن یک رمان را شروع کرد، دومین خواهر تصمیم گرفت پنکیک درست کند، خواهر سوم تصمیم گرفت شطرنج بازی کند، خواهر چهارم جدول حل کرد، خواهر پنجم لباس ها را شست و خواهر ششم تصمیم گرفت گل و گیاهان را آبیاری کند.
خواهر هفتم چه کاری انجام می داد؟
 
 
 
شرلوک: ببینم واتسون منظورش از بهترین کاراگاهه دنیا منم دیگه!؟
واتسون: به نظرم منظورش همینه...
شرلوک: امممم... امیدوارم حداقل وبلاگش از مال تو بهتر باشه!
واتسون: هی! من تمام پستای وبلاگمو درمورد تو نوشتم بعد میگی امیدوارم وبلاگش از مال تو بهتر باشه؟
شرلوک: گفتم که وبلاگ تو همه چیز رو خیلی احساسی نشون داده! چون البته نویسنده اون وبلاگ یه ادم احساسیه!
واتسون: حداقل بهتر از مال توئه که  درمورد دویست نوع تنباکو نوشتی و توش مگس هم پر نمیزنه!
شرلوک: من
سریال فوق العاده شرلوک 2010 Sherlock
 
ژانر: جنایی, درام, معمایی محصول : BBC ستارگان : Benedict Cumberbatch, Martin Freeman, Una Stubbs کارگردان : Mark Gatiss, Steven Moffat✅ وضعیت : پایان فصل چهارم - په اتمام رسیده.️‍♀️ سریال شرلوک ، برداشتی مدرن از کتاب‌های شرلوک  #زیرنویس_چسبیده_فارسی 
جزء 250 سریال برتر IMDB با رتبه 18نامزد 1 "گلدن گلوب". برنده 86 جایزه و نامزد 169 جایزه دیگر.
ادامه مطلب
تصور کنید که شرلوک به جای لندن توی ژاپن زندگی کنه و حتی فراتر از اون تصور کنید که این شرلوک ژاپنی یک زن باشه و مسلما و متعاقبا واتسون و موریارتی هم باید زن باشن.خب نظرتون چیه؟به نظرتون فیلم خوبی می شه؟توی این پست می خوام سریالی رو با این مشخصات معرفی کنم.
معرفی می کنم.این شما و این هم سریال:
 
خانم شرلوک (Miss Sherlock)
 
 
این شرلوک ژاپنی که متولد بریتانیاست و در حال حاضر توی توکیو زندگی می کنهو، پرونده های جنایی رو حل می کنه.داستان از اون جایی شروع م
سریال فوق العاده شرلوک 2010 Sherlock
ژانر: جنایی, درام, معمایی محصول : BBC ستارگان : Benedict Cumberbatch, Martin Freeman, Una Stubbs کارگردان : Mark Gatiss, Steven Moffat✅ وضعیت : پایان فصل چهارم - په اتمام رسیده.️‍♀️ سریال شرلوک ، برداشتی مدرن از کتاب‌های شرلوک  جزء 250 سریال برتر IMDB با رتبه 18نامزد 1 "گلدن گلوب". برنده 86 جایزه و نامزد 169 جایزه دیگر.
#زیرنویس_چسبیده_فارسی 
ادامه مطلب
شرلوک هولمز نام یک کاراگاه خصوصی خیالی است که متولد یورکشایر انگلستان است و در اواخر قرن ۱۹ و آغاز قرن ۲۰ فعالیت می‌کرده‌است.[۱] هولمز با اشاره به خود به عنوان «کارآگاه مشاور» در داستان‌ها و مهارت‌های ویژه خود از جمله مشاهده دقیق، علم پزشکی قانونی، و استدلال منطقی مشهور است.
شخصیت داستانی شرلوک هولمز نخستین بار در سال ۱۸۸۷ میلادی توسط سر آرتور کانن دویل ساخته و پرداخته شد و در کتاب‌ها مطرح شد.[۲] در نهایت چهار رمان و ۵۶ داستان کوتاه
شرلوک هستم ولی شرلوکی بس عجیب.حالا وقتی یه مدت بگذره و با هم بیشتر آشنا بشیم می فهمین. :)
الان ساعت از 2 شب گذشته و من هنوز بیدارم و در حال کار کردن روی مسئله ای جدی.مسئله ای که ذهنم رو به کلی مشغول کرده.راستش فکر کردن توی شب رو خیلی دوست دارم.کلا شب و آرامشش رو دوست دارم.همزمان با چشمک زدن ستاره ها و درخشیدن ماه فکر کردن چه کیفی می ده.
از جان واتسون(دوستم)خبری ندارم.حدود 15 روزی می شه ازش خبری نیست.حدود 11 ماهه که اصلا ندیدمش.11 ماه!!!!!!!!بله 11 ماه.از طری
شرلوک هستم ولی شرلوکی بس عجیب.حالا وقتی یه مدت بگذره و با هم بیشتر آشنا بشیم می فهمین. :)
الان ساعت از 2 شب گذشته و من هنوز بیدارم و در حال کار کردن روی مسئله ای جدی.مسئله ای که ذهنم رو به کلی مشغول کرده.راستش فکر کردن توی شب رو خیلی دوست دارم.کلا شب و آرامشش رو دوست دارم.همزمان با چشمک زدن ستاره ها و درخشیدن ماه فکر کردن چه کیفی می ده.
از جان واتسون(دوستم)خبری ندارم.حدود 15 روزی می شه ازش خبری نیست.حدود 11 ماهه که اصلا ندیدمش.11 ماه!!!!!!!!بله 11 ماه.از طری
- شرلوک!
- هوم!
- تو که اطلاعاتت خوبه بیا تو این مسابقه هه شرکت کن یه چیزی ببریم!
- چی؟
- این مسابقه هه!
- همین مسابقه ای که با این همه ادعا فرق بین "ریشه ی هوایی" و "ساقه ی رونده" رو نمیدونن، طرفو با سوال غلط می بازونن، تازه جوری هم قیافه میگیرن انگار شرلوک هلمزن؟!
- شرلوک!!
- شامتو بخور، جان!!
 جان ، بعد از اون ضربه روحی تو جنگ، هیچ روشی برای برگشتن به زندگی پیدا نکرده بود .
تا اینکه شرلوک رو پیدا میکنه و بخشهای جذابی از زندگی نشون میده که هیچ وقت تجربه نکرده بود.
شرلوک جان رو به زندگی برگردوند. اما دوباره ازش گرفت.
وقتی بعد از چند سال، دوباره روبروی همون روانشناس نشست و گفت منبع حال خوب این سالهاشو از دست داده و همون شکستها ، این بار چندبرابر بهش مستولی شده، واقعا درد کشیدم. چون میفهمیدمش و این چرخه معیوب رو تجربه کرده بودم و تو اوج
دیشب فیلم "زیبای بی نظیر" (The beautiful fantastic) با بازی اندرو اسکات رو دیدم.خب باید بگم اندرو اسکات (همون بازیگر جیم موریارتی خودمون.) واقعا عالی بازی می کنه.در کل توی نقشش غرق می شه.چرا راه دوری بریم؟همین موریارتی.قبول ندارین که نقشش رو عالی بازی کرد؟
چند وقت پیش یه تئوری برای زنده بودن موریارتی به ذهنم رسید.موریارتی می تونه زنده باشه.
همه مون صحنه ی پشت بوم سریال شرلوک رو یادمونه.
 
 
شرلوک هیچ وقت پشت سر موریارتی رو نگاه نکرد که جمجمه ی از هم پاشید
در ایامی نه چندان پیش از این تر        سه خواهر بودی اندر شهر دختر
دو خواهر از یکی دیگر بزرگتر            یکی کوچکتر از آن هر دو خواهر
پدر بر هر سه عاشق تر ز مجنون         به عشق دختر کوچک که برتر
ز عشق بیش او بر دخت کوچک          دو خواهر دوست تر میداشت مادر
پدر چون رخت از این دنیا بدر کرد      حکومت گشت اندر دست مادر
ز ثروت آن دو خواهر را فزون داد       نصیب دختر کوچک که کمتر
چو آن دختر برفت از پیش مادر          به شوهر خار شد زآن کار مادر
تمام عمر با ای
فصل هفتم قسمت دوازدهم اضافه شد
نسخه کم حجم و با کیفیت x265 اضافه شد
کیفیت ۷۲۰p اضافه شد
کیفیت ۱۰۸۰p اضافه شد
منتشر کننده فایل: Film2Movieژانر : جنایی , رازآلود , مهیج۷٫۹/۱۰ از ۹۴,۸۰۴ رایزبان : انگلیسیکیفیت : ۴۸۰p – x265 – ۷۲۰p – ۱۰۸۰p فرمت : MKVحجم : ۵۵۰ – ۳۰۰ – ۱۷۰ – ۱۵۰ مگابایتمحصول : آمریکاستارگان : Jonny Lee Miller, Lucy Liu, Jon Michael Hill, Aidan Quinnکارگردان : Robert Dohertyلینک‌های مرتبط : جستجوی زیرنویس فارسی
خلاصه داستان :
ابتدایی ، نام سریالی جنایی و رازآلود می‎باشد که تو
تو زندگی واقعی مجبوری با بعضی از آدمها معاشرت کنی که هر چقدر هم که مناعت طبع داشته باشی، آخرش هم بخاطر دغدغه های کوچیکشون اونقدر بهت فشار میارن که تو هم سطح دغدغه هات به همون اندازه پایین بیاد. یهو به خودت میای و میبینی که داری با هزار فکر بزرگ که توی سرت هست، درباره ی چیزهای کوچیک غصه می خوری...
این جور وقتها خیلی انرژی صرف خوم میکنم تا دوباره خودمو از این پستو بالا بکشم.
این جور وقتها خیلی به اخلاق گند شرلوک غبطه میخورم.
کاش میشد به همون راحتی
شب خنکی است.در لندن،در خیابان بیکر،در خانه ای با پلاک 221b،دو مرد در حال صحبت کردن با هم هستند.
-چرا ازش محافظت نکردی پس؟؟تو قول داده بودی.قول داده بودی.قووووووول.
شرلوک سکوت می کند.سرش پایین است.
جان با خودش فکر می کند:-من که می دونم تقصیر شرلوک نیست پس چرا دارم باهاش این طوری صحبت می کنم.
اشک به جان امان نمی دهد.قطرات اشک جاری می شوند.
شرلوک سرش را بلند می کند و می گوید:
-جان به خودت مسلط باش.
-مسلط باشم.چه طور از من می خوای مسلط باشم.مری مرده.(و باز ه
سریال پلیسی لوتر رو پیشنهاد میدم چون ریتم تند خوبی داره. تعداد قسمتا کم و خوش ساخته. یعنی براش وقت گذاشته شده.
1.جان لوتر برای شناسایی و پیشبینی افعال و حرکات مجرمین، از روانشناسی قوی استفاده میکنه.
2. انگار استفاده از زن باهوش جذاب مشاور تو سالهای 2010 رواج داشته ! چون آلیس مورگان ، نسخه بسیار نزدیک به آیرین ادلر شرلوک هلمزه.
3. تو این سریال برخلاف سریال شرلوک، سعی میشه بر قهرمان بودن جان تاکید کنه
4.هر بخش سریال حول تفکرات ناب و برنامه های بی نقص
 
 
I am lost
Help me brother
Save my life
Before my doom
I am lost
Without your love
Save my soul
Seek my room
 
 
این ها تمام چیزهایی بودن که یوروس همیشه می خواست به شرلوک بگه.از همون اول.از همون ابتدای طرح معما و اون شعر!آخرین مسئله!
-ویکتور!
-حالا داره یادت میاد.
-ویکتور ترِور.ما دزد دریایی بازی می کردیم.من یلو بیرد بودم و اون .... اون رِد بیرد بود!
-شما دوتا جدا نشدنی بودید.ولی منم می خواستم بازی کنم.
-اوه!اوه ، خدا!
(اندکی مکث)
-تو....تو چه کار کردی؟
-من که گم گشته ام
یابنده ام که باشد
زیر درخت مم
هوالرئوف الرحیم
مامان چون خواهر نداشت، وقتی دید بچه اولش دختره، خیلی دلش می خواست دخترش خواهر داشته باشه که خدا لطف کرد و من رو بهش داد. 
اما هدفی که از خواهر داشتن قرار بود به من و اون برسه، هر روز داره کمرنگ و کمرنگ تر میشه و اول من و بعد اون جایگاه حمایتگری و خواهری رو برای هم داریم از دست می دیم. بخاطر رفتارهای جدیدش و ادعا های جدیدش و انتخابهای جدیدش من که به کل ازش کناره گیری کردم و اون هم یواش یواش...
سر رضوان اصلا اخلاقش اینطوری نبود. ولی
 
 
I am lost
Help me brother
Save my life
Before my doom
I am lost
Without your love
Save my soul
Seek my room
 
 
این ها تمام چیزهایی بودن که یوروس همیشه می خواست به شرلوک بگه.از همون اول.از همون ابتدای طرح معما و اون شعر!آخرین مسئله!
-ویکتور!
-حالا داره یادت میاد.
-ویکتور ترِور.ما دزد دریایی بازی می کردیم.من یلو بیرد بودم و اون .... اون رِد بیرد بود!
-شما دوتا جدا نشدنی بودید.ولی منم می خواستم بازی کنم.
-اوه!اوه ، خدا!
(اندکی مکث)
-تو....تو چه کار کردی؟
-من که گم گشته ام
یابنده ام که باشد
زیر درخت مم
-به نظرم یه چیزی کمه.
-چی؟
-نمی دونم شرلوک.ولی یه چیزی کمه.
-بس کن جان.این قدر سخت نگیر.همه چیز هست.
-انار،آجیل،هندوانه،شیرینی،چای و اینم بقیه ی خوراکی ها.چی کمه آخه؟!!
-همه چیز هست.فقط من و تو و رزی و خانم هادسون رو کم داره.
-آهان.فهمیدم چی کمه.باید برم به مالی و گرگ و مایکرافت هم زنگ بزنم تا بیان.
-باز هم مهمون!
-آره دیگه.بدون اونا جشن صفایی نداره.صبر کن الان میام.
-شرلوک به رزی نگاه می کند:
-ببینم تو هم با پدرت موافقی؟
رزی می خندد.
شرلوک ادامه می دهد:
میان جمع باشی و  احساس تنهایی کنی ، کاش فقط احساسِ تنهایی بود ، اما این اوضاع و شرایط نشانگر تنهایی مطلق منه ، خنده داره که بگم خواهر دارم ، که بگم به خونم تشنه است ، که بگم 2 نفری دست به یکی کردن تا منو نابود کنند ، که هرجا میشینن از من بد میگن ! خنده داره که بگم هر چقدر محبت کردم و از وقت و تفریحات خودم براشون زدم  حالا بهم به چشم یه غریبه نگاه میکنند که تو عمق نگاهشون میگن غلط کردی که کاری برامون کردی! 
خنده داره که بگم دائم میشینن کنار مامان و ا
"زندگى مثل یه کابوسه، سیاه و 
دردآور و «پوچ». بـه نظر من 
تنها راه چاره براى شاد بودن، 
سر خود کلاه‌گذاشتنه! هممون 
باید براى زنده‌بودن یه داستان 
خیالى ببافیم. اگه بخواى رک و 
راست باشی‌زندگى «کوفتت» 
می‌شه و نمی‌تونى تحملش کنى."
| وودى آلن |
گاهی وقتا از متنایی که میذارم بدم میاد، شاید واقعا این حرف از وودی آلن نباشه... نمی دونم.
اگه یه روزی مجبور بشم بین درام و جنایی یکی رو انتخاب کنم، صد در صد اون جناییه. از همون بچگی فیلم های کارآگاهی و پل
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
مشهد-نیشابور-سبزوار-شاهرود-تهران-قم
السلام علیک یا بنت موسی ابن جعفر
مسیر بین برادر و خواهر رئوف برادر و خواهر مهربان برادر و خواهر کریم برادر و خواهر جان
جاده ای که هردوطرفش وصل میشود به نور
خیلی سنگیت میخواهد نامهربان بودن و بدخلق بودن در این مسیر سراسر مهر
ومن سراسر سنگ وسط این جاده چه میکنم؟
هوس کردم یه نقد درباره "سگ های ولگرد بانگو" بنویسم. لطفا بخونیدش و ایراداتی که داره رو بگین. چون احتمالا از این به بعد درباره انیمه ها بیشتر مینویسم.
سگ های ولگرد بانگو یه انیمه سه فصلیه که احتمالا تا ۶ فصل ادامه خواهد داشت. یه سینمایی هم داره که الحق اون هم خوش ساخته. داستان در مورد شهر یوکوهاما و سازمان های حاکم بر شهره که هر کدام از اعضای ثابت دو سازمان اصلی موهبت های خاص خودشونو دارن. فصل اولش حکم معرفی شخصیت ها رو داره و معمولا با طنز آمیخت
موریارتی درون:تو دیگه شکست خوردی.احتمال موفقیتت صفر درصده. 
جان درون:اه باز این اومد.شرلوک به حرف هاش گوش ندی ها.این فقط بلده انرژی منفی بده.متاسفم براش. 
من:با تلاش اندک و کمی که تا الان داشتم واقعا احتمال موفقیتم صفر درصده.
موریارتی ذرون:  (نیشخند می زند.)
جان درون:اوه نه شرلوک.اون همین رو می خواد.می خواد ناامیدت کنه.
مای کرافت درون:ولش کن این نازنازو رو.
من:من هرچی که باشم،نازنازو نیستم.
مای کرافت درون:پس ثابت کن.
موریارتی درون:ثابت کنه؟چی رو
- خواهر شه خراسان:
حرفهای نگفته بسیارند،
بغضهای نهفته بی پایان؛
دریاب خواهر شه خراسان(ع)
 
- خاک قم:
قم را که مدفن دخت کاظم است
خاک اش بوی گل یاس می دهد
معصومه حسی پر احساس می دهد
 
- معصومه(ع):
معصومه با عصمت عجین است
از غربت اخو اندوهگین است
او خواهر نور هشتمین است
 
- خواهر خورشید:
او خواهر خورشید و ماه است
شیعه را قم قبله گاه است
از لطف و مهر معصومه
 
- قطعه ای از بهشت:
بانو! تو از اهل کریمان بهشتی؛
از برکت وجود نازنین ات
قم را قطعه ای از بهشت نوشتی
بسم الله الرحمن الرحیم
از نعمت بزرگی به نام خواهر محرومم...
به نظر من کسایی که خواهر ندارن نباید برن جهنم:)
هرجاهم هم که یکی رو خدا سر راهمون قرار داد که مثل خواهرمون باشه روزگار ازهم جدامون کرد...
نیاز مبرمی به وجود نازنینی به نام خواهر دارم...قدر بدونید خواهر دارها
پی نوشت1:احتمالا ازنوع پیام هامون حالتون بد بشه من خودم قبلا این نوع حرف زدن دخترا رو لوس بازی میدونستم اما الان دست خودم نیست و لوسِ لوسان میباشم
پی نوشت۲:دلم برا یه خواهر بیانی به
**خواهر**
خواهر عجب امنیت خوبی ست ....
می توانی با او خود خودت باشی. می توانی با او دردهایت را هرچند ناچیز هرچند گران بی خجالت با او درمیان بگذاری از حماقت هایت بگویی .
خواهر عرف نیست عادت نیست معذوریت نیست. خواهر از هر نسبتی مبراست.سایبان دلچسبی است تا خستگی ات را به فراموشی به فراموشی بسپاری...خواهر داستانش با بقیه فرق داره موجودیست که بوی مادر میدهدو مثل پدر مثل کوه پشتت وایمیسته. 
به نظرم میشه بعضی وقتا گفت= بهشت زیر پای خواهران است...
به سلامتی
خواهر و برادر‌ها ممکن است بیش از پدر و مادر در زندگی ما تاثیرگذار باشند
 
نقشی که خواهر و برادر‌ها در زندگی ما دارند، کمتر موضوع پژوهش قرار گرفته است. آن‌ها نه مثل پدر و مادرند نه شبیه دوست یا همسر. خواهر و برادر‌ها در تمام طول عمرمان، جایی آن دور و بر‌ها در حال پرسه‌زدن‌اند، ممکن است آنقدر برایمان خوبی کنند که هیچ‌وقت نتوانیم جبران کنیم و ممکن است چنان آسیب‌هایی به ما بزنند که هیچگاه درمان نشود.
ادامه مطلب
خب از اونجایی که میدونین من زندگی رو خیلی دوست دارم
و کاش بشه قبل مرگم کارایی که میخواستم همیشه انجام بدم رو انجام داده باشم
خب اینم لیست من
1. توی هر زمینه ای که حالا کنکور منو واردش میکنه تلاشمو کرده باشم و آدمی شم که به خودم افتخار کنم
( میخواد زبان باشه میخواد هنر باشه میخواد پیراپزشکی یا ... باشه )
2. مستقل شده باشم و خونه ای مطابق سلیقم و ماشین داشته باشم با یه سگ یا گربه خونگی
3. به زبان های انگلیسی و ( آلمانی یا فرانسوی ) و اسپانیایی تسلط داشت
هر چه بیشتر در فیلم کارآگاه دروغگو دقیق بشیم ، بیشتر به این نکته می رسیم که قصد یوروس بیشتر ارائه ی پرونده ی خودش به شرلوکه تا کمک به حل پرونده ی فیث اسمیت!
قدم زدن شرلوک با یوروس رو که یادتون میاد؟یک شب تا صبح رو این برادر و خواهر که سال ها دور بودن با هم گذروندن.
 
 
-می دونی چرا پرونده ات رو قبول کردم؟چون یه حرف غیرممکن زدی.
 
 
-کدوم حرف غیرممکن؟
 
 
-گفتی زندگیت با یک کلمه تغییر کرد.
 
 
اون یک کلمه به احتمال خیلی زیاد "شرینفورد" بوده.کلمه ای که
جان ذهن:شرلوک.
من:هوم.
جان ذهن:چرا با اون این طوری رفتار می کنی؟
من:مگه چطوری رفتار می گنم؟
جان ذهن:شرلوک.
من:(در حالی که می خندم.)باشه جان عصبانی نشو.فقط به خاطر خودشه.باور کن به نفعشه.
جان ذهن:درک نمی کنم.
من:مشکل منم همینه.گاهی اوقات درکم نمی کنی.
جان ذهن:هان؟
من:این رفتار من با اون به نفعشه.همین.
جان ذهن:
امشب به شدت دلم گرفته.
بعد از دریافت اون کامنت خصوصی از طرف یکی از خوانندگان وبلاگ هم دلم بیشتر گرفت. :(
دوست عزیز،غرور و کوچک شمردن انسان های دیگه در شان هیچ آدمی نیست.به دور از انسانیته.همون طور که توی فیلم شرلوک دیدی؛این ویژگی و مشخصه ی شرلوک اصلا دوام نیاورد و روز به روز کم تر شد تا که به طور کلی از خصوصیاتش محو شد.
Tom and Jerry Meet Sherlock Holmes 2010,تام و جری,دانلود Tom and Jerry Meet Sherlock Holmes 2010 1080p,دانلود انیمیشن Tom and Jerry Meet Sherlock Holmes 2010 720p,دانلود انیمیشن ملاقات با شرلوک هولمز,دانلود رایگان,دانلود کارتون تام و جری,دانلود کارتون تام و جری ملاقات با شرلوک هولمز,دانلود مستقیم انیمیشن Tom and Jerry Meet Sherlock Holmes 2010,دوبله فارسی,موش و گربه,
ادامه مطلب
جان درون:شرلوک.
من:هوم.
جان درون:چرا با اون این طوری رفتار می کنی؟
من:مگه چطوری رفتار می گنم؟
جان درون:شرلوک.
من:(در حالی که می خندم.)باشه جان عصبانی نشو.فقط به خاطر خودشه.باور کن به نفعشه.
جان درون:درک نمی کنم.
من:مشکل منم همینه.گاهی اوقات درکم نمی کنی.
جان درون:هان؟
من:این رفتار من با اون به نفعشه.همین.
جان درون:
خواهرم چندین سال است که عروس همدانی هاست. برای کاری بدون همسر آمده بود تهران و قرار بود تا آخر هفته مهمان خانه ی پدری باشد. کار اداری اش که زودتر از موعد تمام شد تصمیم به برگشت گرفت و به همسرش خبر نداد تا سورپرایزش کند. همان روز هم شوهر خواهر تصمیم میگیرد بی آنکه به خواهر بگوید تهران بیاید و آخر هفته در کنار هم باشند به صفا و خوشی..
خواهر رفت رسید همدان و  شوهر خواهر وقتی رسید تهران فهمید که چه شده است. بنده خدا  عرق تنش خشک نشده دوباره برگشت همد
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
مشهد-نیشابور-سبزوار-دامغان-شاهرود-تهران-قم
السلام علیک یا بنت موسی ابن جعفر
مسیر بین برادر و خواهر رئوف برادر و خواهر مهربان برادر و خواهر کریم
جاده ای که هردوطرفش وصل میشود به نور
خیلی سنگیت میخواهد نامهربان بودن و بدخلق بودن
ومن سراسر سنگ وسط این جاده چه میکنم؟
این مدت یکم از سریال شرلوک رو نگاه کردم یعنی بیشترشو ... 3 فصل :) خب راستش اولش جالب بود برام میخکوب کننده .. روش استنتاجش برای حل مسائل بهم یه تلنگر زد که باید با دقت بیشتری به مسائل نگاه کنم.. و جواب همه مسائل پیش روم هست... اما ادامه این روش به همون شیوه و بدون هیچ تغییری در تمام اپیزودها و فضلها خسته کننده میشه .. به قول خودش too boring... too boring
روش حل بیشتر مسائل شیمی و ترکیبات شیمیایی هست در صورتی که شرلوک یه نابغه هست و باید از همه چی سر در بیاره... خب م
از بچگیم همیشه دوست داشتم برادر داشته باشم
راستش وقتی میدیدم یکی داداش داره  داداشش بهش زنگ میزنه باهم حرف میزنند حتی باهم دعوا میکنند حسودیم میشد 
خواهر بودن با داشتن برادر تکمیل میشه  اگه صدتا هم خواهر داشته باشی ولی یه برادر نداشته باشی که براش خواهری کنی اون رسالت خواهرانت ناقص میمونه حتی به نظرم معنی برادر هم با وجود خواهر تکمیل میشه 
یه معلم عربی داشتیم میگفت عربا یه ضرب المثلی دارند میگن خواهر بدون برادر عین سرباز بدون سلاح توی مید
تلفن را برمی دارم و شماره می گیرم:
جان:بله.بفرمائید.
-جان.
جان:آو....شرلوک.ببخشید.اون قدر سرم شلوغ بود که شماره رو نگاه نکردم.چطوری؟خوبی؟
-آره.خوبم.دیشب با مایکرافت صحبت کردم.
جان:این عالیه شرلوک.
-سرت شلوغه؟
جان:آره.یه کم.
-باشه پس فعلا خداحافظ.
جان:خداحافظ شرلوک.ببخشید.سرم یه کم شلوغه.
گوشی را می گذارم.
-سرش چطوری شلوغ بود؟تقریبا همه از بیکاری نمی دونن باید چه کار کنن! :|
سال گذشته شب یلدا ، همه‌ی خاله ها و بچه ها و نوه ها خونه‌ی مادربزرگم دعوت بودیم و مراسم شب چله اونجا برگزار شد. از اونجایی که امسال خیلی ها باید طرف همسرهاشون رو هم راضی نگه میداشتن، پنجشنبه شب رو یک ویلا خارج از شهر رزرو کردیم و همگی دور هم جمع شدیم و تا عصر جمعه در کنار هم بودیم و خیلی خوش گذروندیم.
و اما دیشب که شب یلدای اصلی بود با خواهر شوهرها و پسر خواهر شوهر منزل مادر شوهر جمع شدیم به صرف کوفته که خواهر شوهرم پخته بود و میوه و دسر که ما آم
اصولا الان مثل اون دانش آموز ته کلاس میمونم که معلم از اول میز یه سوالی رو میپرسه و میرسه به میز آخری و اون بنده پروردگار جواب تازه ای برای گفتن نداره.
ولی خب بدینوسیله اینجانب علیرضا از جانب آزاد دعوت شدم به این پویش تا بلکه لااقل صدامون دیگه به بیان برسه.
۱. انتقادات و پیشنهادات
یه بخش تو پنل باشه واسه انتقادات و پیشنهادات(غیر از قسمت تماس با ما).الان که این پویش راه افتاده چجوری بفهمیم که بیان میفهمه؟
۲. پیدا کنید پرتقال فروش را
وقتی بخوای
سلام دوستان
 من یه دختر 23 ساله هستم، لیسانسم گرفتم، حدودا 2 ماه پیش یه پسر که از آشنایان دور ماست و منو داخل مغازه پدرش دیده بود اومد خواستگاریم، ایشون فوق لیسانس جامعه شناسی داره، 27 سالشه و کارمند دولته با حقوق ماهی 3 میلیون تومان، چهره خوبی داره خانواده خوب و نجیبی هم هستند، وضع مالی شون خوبه.
با اجازه خانواده هامون چند جلسه ای برای آشنایی بیشتر همدیگه رو دیدیم، اخلاق و رفتارش رو پسندیدم ، پسر مهربونیه، روابط اجتماعیش قویه، اهل مطالعه هم ه
دعوای خواهر و برادر یک برادر با خواهر یک امر طبیعی است.
خوب است که احساسات، کلمات و اعمال قوی بین خواهر و برادر وجود داشته باشد.
مبارزه و استدلال بین خواهر و برادر طبیعی است و نیاز به مدیریت دارد.
چگونگی یادگیری کودکان برای حل مشکلات و توسعه استراتژی هایی که می توانند در دیگر شرایط درگیری استفاده کنند.
دعوا با خواهر و برادر نیز بخشی از این است که چگونه فرزندان خود را در خانواده کار می کنند.
تمایل و شخصیت تأثیر زیادی بر توانایی کودک برای مدیریت
دعوای خواهر و برادر یک برادر با خواهر یک امر طبیعی است.
خوب است که احساسات، کلمات و اعمال قوی بین خواهر و برادر وجود داشته باشد.
مبارزه و استدلال بین خواهر و برادر طبیعی است و نیاز به مدیریت دارد.
چگونگی یادگیری کودکان برای حل مشکلات و توسعه استراتژی هایی که می توانند در دیگر شرایط درگیری استفاده کنند.
دعوا با خواهر و برادر نیز بخشی از این است که چگونه فرزندان خود را در خانواده کار می کنند.
تمایل و شخصیت تأثیر زیادی بر توانایی کودک برای مدیریت
 
 
تست هوش خواهر دوقلو
تست هوش خواهران دوقلو
دو خواهر دوقلو به نامهای ژمینا و تمینا هستند که یکی همیشه راست می گوید و دیگری همیشه دروغ! شماره تلفن منزل آنها را داریم و می دانیم با تماس ما، یکی از این دو خواهر جواب تلفن را خواهد داد.
به منزل ایشان زنگ می زنیم و اینگونه مکالمه را آغاز می کنیم: “سلام، آیا تمینا دروغگوست؟!”
 
"سه‌ خواهر" درباره ی پوسیدگی و نابودی اشرافیت اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیست روسیه است. نمایش نامه داستان زندگی و دل‌مشغولی خانواده ی پروزروف است که از سه خواهر به نام های اولگا، ماشا و ایرینا و برادرشان آندره‌ئی تشکیل شده است._________________این نمایش نامه، زنانه ترین نمایش نامه ی چخوف است و شاید همین تبحّر او در نگارش "نزیسته ها" بود که باعث شد چخوف در بین انگلیسی زبانانِ دنیا، بعد از شکسپیر بیشترین طرفدار را داشته باشد._________________نام کتاب: #سه_خواه
کاش لغت ژاپنی «خواهر» را می‌دانستم. آن‌گاه می‌توانستم او را با یک کلام خوب همراهی کنم. بودا، خدای او، می‌گفت: «بخشیدن مال به یک انسان می‌تواند او را هفت سال سیر کند، اما یک کلام خوب می‌تواند او را هفتادوهفت سال سرشار نگه دارد.»چین و ژاپن ص ۶۹ و ۷۰
در این مقاله سعی دارم درباره بهترین انیمیشن های سال 2018 براتون بنویسم. انیمیشن هایی که شاید دیده باشین ولی هنوز هم براتون جذابیت داشته باشه که مطالبی درباره شون بخونین. سعی کردم در یک سلسله مطلب به اختصار درباره همه انیمیشن های جذابی که در سال 2018 تولید شدن بحث کنم.
اگر کارتون والاس و گرومیت رو دیده باشین و بهش علاقه داشته باشین، قطعا انیمیشن انسان اولیه(Early Man) رو هم دوست خواهید داشت. اینم بگم که این انیمشن برخلاف والاس و گرومیت که فقط سرگرم کن
متاسفانه هر چه که دنبال قسمت هشتم سریال شرلوک (همونی که توی پست های قبل گفتم.) گشتم نبود.تلوبیون این قسمت رو نذاشته.این قسمت حدود ساعت 1:15 بعد از نصف شب روز جمعه پخش شد.الان دو هفته است دارم دنبال لینک دانلود این سریال می گردم تا این جا هم بذارمش. :|
برای اون هایی که نتونستن قسمت هشتم رو ببینن بگم که موریارتی شکست خورد و طبق معمول شرلوک پیروز شد و زنده و سالم و سر حال برگشت سر کارش.آیرین آدلر هم مرد.خانم هادسون و دکتر واتسون هم با هم ازدواج کرده بو
این چند روز خوشحال بودم. یعنی اولش داشتم ناراحت میشدم و هورمون‌ها داشتند فوران میکردند که تو گفتی پاشو بیا برویم دور دور. رفتیم، با خوانواده تو. فی‌الواقع آنجا که ما بودیم، ما خانواده محسوب می‌شدیم برای دیگران! آن شب خیلی خوش گذشت، علی رغم تمام گرما و گرفتگی های هوا و غریبه‌گیِ من. 
فردا و پس فردایش هم خوب بود. کلا خوب بود، غیر از این هوای کثافت، این تهرانِ کثیف. منی که مجبورم فردا بروم، هم امتحان دارم هم آزمایشگاه. حالت جامد کتاب نخواندم، ه
برادر من قبل از گرونی ها عروسی کرد، پدرم کل خرج و مخارج طلا و عروسی رو بر عهده گرفت، در خرید خانه و ماشین بهش کمک کرد و هی راه رفت پسرم پسرم عروسم عروسم زد و بعدش هم خواهرم ازدواج کرد و پدرم داماد دار هم شد.
و بعد الان عروس مون حامله هستش و باز پدر و مادرم در حال نوه دار شدن هستن که این وسط من دیگه هیچ چی اصلا!
مشکل من اینه که من اولین کَسی بودم که از سن پایین قبل از اینکه هیچ کدوم از خواهر و برادر های بزرگ تر حرف عروسی رو بزنن بارها بحث ازدواج رو پی
وقتی میگی کشورمو دوست دارم حست نسبت بهش میشه خونه،خونه‌ای که مطمئنی صاحب داره... بعد هم تو و همه‌ی دیگه میشید خواهر و برادر، خواهر و برادرها (در یک خانواده‌ی سالم) حتی اگه با نظرات پدرشون جور نباشن حتی اگه قوانین حاکم به خونه را یکی درمیون قبول داشته باشن حتی اگه سلایق همدیگه را نپسندند و گاهی جنگ و دعوا هم داشته باشن حتی اگه ...اما می‌دونند که وقتی خانواده تو شرایط سخت و پر استرس قرار داره باید کنار هم باشند کینه‌های گذشته را بذارن واسه بعد
چهره زیبایی که افراد دارند چقدر به خاطر ژنتیک و چقدر به خاطر محیط شونه؟، گویا اشخاص زیادی به این موضوع فکر کردند اما عده کمی بودند که اون رو آزمایش کردند.
پژوهشگری به نام آنتونی لی برای اولین بار به شکل خاصی اون رو آزمایش کرد. اون و گروهش در ابتدا عکس هایی از چهره 1193 خواهر و برادر جمع آوری کردند و از تعدادی ناظر خواستند این تصاویر رو در جذابیت و مردانگی امتیاز دهی کنند. 
از اونجا که خواهر و برادرها دارای ژن های مشترک هستند اگه واقعا جذابیت افر
وقتی میگی کشورمو دوست دارم حست نسبت بهش میشه خونه،خونه‌ای که مطمئنی صاحب داره... بعد هم تو و همه‌ی دیگه میشید خواهر و برادر، خواهر و برادرها (در یک خانواده‌ی سالم) حتی اگه با نظرات پدرشون جور نباشن حتی اگه قوانین حاکم به خونه را یکی درمیون قبول داشته باشن حتی اگه سلایق همدیگه را نپسندند و گاهی جنگ و دعوا هم داشته باشن حتی اگه ...اما می‌دونند که وقتی خانواده تو شرایط سخت و پر استرس قرار داره باید کنار هم باشند کینه‌های گذشته را بذارن واسه بعد
سلام دوستان
سوالی دارم که شاید باعث خنده تون بشه ولی واقعا ذهن من رو درگیر کرده، از قدیم تا امروزه اکثر عروس خانم ها از خواهر شوهر بد میگن، از رفتارش و اخلاقش، شاید واقعا این جور چیزی وجود داشته باشه از دو بهم زنی، از غیبت، از حسادت و ... .
تا یک ماه آینده بنده خواهر شوهر میشم و دوست دارم رابطه خوبی با عروس مون داشته باشم، از شما عروس خانم های گل میخوام کمکم کنید و بگید چه رفتار و حرف هایی از جانب خواهر شوهر تو دوران عقد باعث ناراحتی تون میشد و چ
چند روز پیش فیلم دکتر استرنج رو دانلود کردم که ببینم و هنوز وقت نکردم.بندیکت کامبربچ رو که دیگه همه تون می شناسید،نه؟توی فیلم دکتر استرنج نقش اصلی رو بازی می کنه و جالب تر این که محل زندگیش توی خیابان بلیکر هست.(شرلوک توی خیابان بیکر زندگی می کنه.)امشب باید این فیلم رو نگاه کنم البته اگه وقت کنم. :)
وبلاگ چه قدر خلوت شده.کسی دیگه این جا رو می خونه یا نه؟اگه می خونید قوت قلب بدید لطفا. :)
برای ساخته شدن فصل جدید شرلوک هم باید تا سال 2022 صبر کنیم.
سخن
کیوته*-*
یو جونگیون گرل کراش توایس .....
اون دومین عضو گروهه .... 
یکی از اعضای ووکال  لاینه.... 
۱۰ آبان به دنیا اومده و امسال ۲۴ سالش شد ...
اون یه خواهر به اسم سونگیون داره که همه جا تشویقش کرد^-^
و من با نایون شیپش میکنم... 
تویون  فور اِوِر
همسایه خانه رو به رویی بادبادک هوا کرده البته موفق آمیز نبود فقط لحظه‌ای بالا آمد و سقوط کرد احتمالا کیس مناسبی است برای اینکه ایمان بیاوریم دنیا هنوز قشنگیاشو داره. البته جدی داره چند روز پیش گربه سفید خاکستری که فسمت خاکستریش راه‌راهه و نمیدونم اسمش چیه اومد پشت پنجره یه کم بم نگاه کرد و رفت. دقیقا جایی که سال پیش یا شایدم دوسال پیش بچه گربه ای جا مانده بود، تراژدی عظیمی بود اگر دقت میکردی بچه گربه‌ای تنها بی کس کنار خواهر مرده اش رها شده
پسرک وارد فروشگاه شد. در به در در قفسه‌ها به دنبال شامپویی می‌گشت که انقلابی باشد، حتما نه شامپویی که چپیه دورِ درش انداخته باشند یا که زیرِ قوطی‌اش که دست بکشی ته ریش‌های نرم کرکی‌ای وجود داشته باشد، او می‌خواست یک شامپوی ایرانی بخرد. 
آن قدر این حرکتش به زعم خودش حماسی بود که یک گروه موسیقی نظامی درونِ مغزش با طبل و شیپور مشغول اجرای موسیقیِ سر زد از افق بودند. به شامپویی رسید که اسمش پرژگ بود و کنیه‌اش سیر!
او قبلا در آینه جادو دیده بود
سلام به همگی
خب این اولین پست امساله. :)
دیشب که تا ساعت 5 صبح بیدار بودم :| یه فکری به سرم زد.تصمیم گرفتم حالا که گیتس و موفات دست به کار نمی شن و فصل پنج رو نمی سازن ، یکی از داستان های شرلوک رو به شکل امروزی بنویسم.یعنی یه کاری مثل کار گیتس و موفات.فقط امیدوارم خوب از آب در بیاد. :|
خب به نظرتون کدوم یکی از داستان های شرلوک برای به شکل امروزی در اومدن بهتره؟نظر شما چیه؟کدوم یکی از داستان های زیر؟
1.بلوط های قهوه ای
2.ماجرای کشتی "گلوریا اسکات"
3.پنج
سلام شرلوک. میخواستم بدونم اگه دوباره داشتی می اومدی بیمارستان محض اطلاع، من یه کراوات پیدا کرده ام و فکر میکنم ممکنه مال تو بشه. شبیه اون جور کراواتائیه که ممکنه تو بپوشی بنابراین نمیدونم ممکنه آخرین باری که اومدی اینجا، جاش گذاشته باشی.
سعدی تو بوستان به باب داره در فواید خاموشی.کلی توصیه کرده صحبت نکنی خیلی بهتره تا اینکه دهن باز کنی و چرت بگی
کم گوی و گزیده گوی چون در                    تا ز اندک تو جهان شود پر
ولی این استراتژی بدرد همون زمانا میخوره نه الان.
الان دیگه مهم نیست حرفی بزنی یا نه،چون لباسهای تو قبل از باز کردن دهنت ، میزان سلیقه، وضعیت اقتصادی ، اعتقادی و فرهنگی ات رو با زبان گویا شرح میدن.
چشم ها و حرکاتت ،تن صدا نوع راه رفتن و اندامت بدون حرف زدن، میتونه درص
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ حضور یک میهمان ناخوانده هراس‌انگیز مسابقات گلف فلوریدا را به طور موقت تعطیل کرد.
بر اساس گزارش آبزرور، حضور یک کروکودیل غول‌پیکر در میان زمین گلف‌بازان فلوریدا بازی آنها را برای مدتی به تأخیر انداخت.
بر اساس تصاویری که «چارلز هلمز» یکی از گلف‌بازان از این کروکودیل فیلمبرداری کرده، طول این خزنده عظیم‌الجثه به 15 فوت (معادل 4.5 متر) می‌رسد.
این تمساح فوق‌العاده بزرگ به نیت رفتن به سمت دریاچه مسیرش
 در 20 اسفند سال 1335  جهان هستی گوهری را در اغوش گرفت که مادرش فاطمه و پدرش حسن وی را قاسم نامیدند. او در روستای کوستانی و دور افتاده ی قنات ملک در شهرستان رابر از توابع استان کرمان در خانواده ای مذهبی زاده شد .او فرزند وسط خانواده و دارای یک خواهر و برادر بزرگتر از خود و همچنین خواهر و برادری کوچک  تر از خود بود . 
ان ها زندگی عشایری داشتند و پدر ایشان به کار کشاورزی مشغول بودند.
 
 
-خداحافظ دکتر واتسون.
-خداحافظ مایکرافت.
مایکرافت درحالی که می خندید،جان و شرلوک را ترک کرد و از اتاق گرم خیابان بیکر پا به دنیای یخ زده و برفی بیرون گذاشت.جان هم می خندید ولی شرلوک با حالتی قهرآلود و آزرده خاطر بر بروی صندلی همیشگی اش نشسته بود و زانوانش را در بغل گرفته بود.جان شروع به صحبت کرد:
-باورم نمی شه تو هم یه زمانی یه بچه ی نق نقو بودی.واقعا به خاطر موهای مایکرافت بهش حسودیت می شد.
-نه.همه ی این چیزهایی که مایکرافت گفت چرند بودن.همه شون
1.هیچوقت فکرشو نمیکردم روحیم چقدر میتونه روی اعضای خانواده تاثیر بذاره:| همیشه فک میکردم آخرین نفری که تو این خانواده سهمی داره ،منم!تا این حد ناامید:/
2.چقدر پشیمونم که اینهمه سال لای باور های غلطم نفس کشیدم...چقدر پشیمونم که ی حرف باعث شد کور و کر بشم و اینهمه محبت مامان و بابا رو نبینم...چقدر پشیمونم که لذت شاد کردنشونو از خودم گرفتم...و چقدر خوبه که هنوزم نفس میکشم((:
3.تفاوت من و میم در حدیه که مثلا من چتر های شیشه ای رو میپسندم...اون این رنگی رن
       پیشتر ها یک همسر، فرزند دختر، خواهر، لولی، خواهر زاده، برادر زاده، عروس، زن دایی، زن داداش، دختر خاله، دختر عمه، دختر عمو، دختر دایی، پزشک و خانمِ همسایه اینجا می نوشت . من بعد با حفظ تمامی این سمت ها یک خواهرشوهر در اینجا می نویسد.
دیشب توی کودک شو یه سوال از بچه پرسیدن که کجا احساس بهتری داره بره، زنه جواب داد خونه خانواده من، مادر من، قیافه مرده هم جوری بود که نمیخواست مخالفت کنه چون حوصله اعصاب خوردی بعدیش رو نداشت و حس میکردم زنه خیلی دوست داره سلطه گری کنه و مرده اجازه داده بوده زنه اینطور رفتار کنه...
وقتی جواب به بچه رسید گفت خونه عمه م ...
 
وقتی دوربین از بچه برگشت پیش پدر مادر، زنه با لحن تحقیر آمیزی گفت آره عمه ش راننده مهد کودکه واسه این میخواد بره پیش اونا
 
این
آهنگ sms گوشی شرلوک رو یادتونه؟؟دیدید توی فیلم وقتی همه صدای sms شرلوک رو می شنون یه قیافه ی جدی به خودشون می گیرن و می پرسن:
-این دیگه صدای چی بود؟؟!!
بعدش هم با یه قیافه ی جدی تر مسئله رو پیگیری می کنن.
ولی این جا هرکسی که صدای آهنگ sms گوشی موبایل من رو می شنوه می خنده و شاد می شه. :)
+آهنگ sms گوشی موبایل من هم همون آهنگ sms توی فیلمه. :)
بهترین پیام های تبریک تولد عاشقانه و دوستانه و رسمی ویژه همسر و خواهر و  برادر کاملا اختصاصی
پیام
تبریک تولد(همسر و برادر و خواهر و عاشقانه و دوستانه و رسمی) 2019 کاملا
اختصاصی از رز موزیک شامل جدیدترین متن های سال 97 و 98.
این مجموعه با زحمات فراوان جمع آوری شده امیدواریم اون رو با دوستانتون به اشتراک بگذارید. در آخر نظر یادتون نره.
همچنین ببینید: دانلود آهنگ تولدت مبارک ویژه تمامی ماه ها و سنین.

ادامه مطلب
چقدر خجالت آوره
بعد از مدتها دوری و بی خبری
حالا تختِ بیمارستان
بشه مکانِ دید و بازدیدِِ خواهر وبرادری....
چقدر آدم دوست داره
دور بشه انقدر که
همینجور آشناها
حتی اسمتم فراموش کنن...
"بابی انت و امی که خجالت دارد
ای همه ایل و تبارم به فدایِ تو حسین"
#دلم_ غربت_ خواست...
#صله ی_ رَحِم _کیلویی چند؟!
از اون سریال های محشری که اگه نبینینش از دستتون رفته، من که خیلی خیلی خوشم اومد و باید امیدوار باشم که فصل پنجمی هم داشته باشه، سرچ که کردم ریلیز دیتی برای فصل پنجش نیافتم. کلا خیلی از سریال های کارآگاهی خوشم میاد، مخصوصا از نوع کلاسیکش مثل پوآرو  و  خانم مارپل ولی سبک این سریال متفاوت بود و البته جذاب. خیلی لذت بردم.
امروز داماد کوچک اومده بود اینجا پول داده بود به مامان که بدن به من که برم یه هدیه برای روز زن برای خواهرم بخرم!! گفته من اینقدر سرم شلوغه نمی‌تونم برم. الان تازه دیر هم که شده.
یک ساعت بعد خواهرم اومد خونه‌ی ما، منم پولو گذاشتم کف دستش گفتم بیا بریم برات کادو بخرم، فقط قول بده امشب سوپرایز بشی! آخه من چه می‌دونم خواهرم چه مدل و طرحی دوست داره. سلیقه‌ی ما زمین تا آسمون با هم فرق داره. یه‌کم‌عذاب وجدان گرفتم، ولی دلم نمی‌اومد برم پولو بریزم ت
صدای بارون قلقلکم میده برای بلند شدن، فکر کردن و لذت بردن. دم دست ترینها رو انتخاب میکنم؛ کلاه پدر، روسری خواهر بعنوان شال گردن و کت مامان بله همینقدر بی ملاحظه، میپوشمشون و خودم رو میرسونم به حیاط، دستها و صورتم رو به سمت آسمون میگیرم، آسمون سیاهتر و تاریکتر از همیشه است، ستاره ها خودشون رو از ما دزدیدن. تو دل تاریکی فقط خودمم و خودم، حتی خبری از سایه ام هم نیست، لبخند میزنم، چقدر خودم رو دوست دارم؟! من عاشق خودمم، وقتی میخوام بگم عاشق خودم
سلام دوستان عزیز
صحبتی که دارم یه درخواست هستش از کسانی که تو موقعیت شبیه خانواده من هستن ممنون میشم بهش توجه کنید .
یه خانواده 6 نفره هستیم، 3 تا خواهر دارم و پدرم بشدت تعصبی ،من دختر دوم خانواده هستم و شاغلم، 23 سال دارم، همه خواهرها 3 سال با هم اختلاف سنی داریم، خواهر بزرگترم هم شاغل هستش، برای ازدواجش خواستگار داره اما خیلی مشکل پسنده و اگه خواستگاری برای ما بیاد علنا مخالفت میکنه، یعنی کسی جرات نمیکنه بگه خواستگار دارم. 
یه دختر جوون باید
هفته ی قبل که صبح ها کارآموزی غدد بودم چند تا عصر هم شیفت داشتم تو بیمارستان
کاردانشجویی،  این هفته هم که گذشت از یکشنبه تا خود امروز صبح ها تمام بیمارستان
کاردانشجویی بودم عصر ها هم غیر 2 روز کارآموزی ccu ...
دلم میخواد دقیق و با همه ی جزییات بنویسم ولی خواب چشمامو پر کرده !
فقط میگم ابن هفته جدید قراره خونه خواهر باشم ، فردا بلیط داریم از شهر ما به مقصد شهر خواهر....
یک جایی از سریال شرلوک، موریارتی قبل ازینکه خودش را بکشد برگشت و به شرلوک گفت که تمام زندگیش به دنبال یک حواس پرتی می‌گشته تا اینکه شرلوک را پیدا کرده. یکی که اندازه‌ی خودش باهوش باشد. ولی حالا دیگر اورا هم ندارد چون خیلی وقت پیش شکستش داده است.
حقیقت هم همین است. اصلا بگذاریم به پای تنبلی که این یک سال گذشته را هیچ درس نخوانده‌ام. بهتر اصلا. مگر بچه‌های خرخوان احمق این مدرسه انرژی شان را از کجا میآورند برای درس خواندن؟ از انگیزه. انگیزه‌ای
سلام دختری هستم 20 ساله و مجرد یه خواهر بزرگتر دارم  ک شوهرش بهم نطر داره برام پیامکای عاشقانه میفرسته من بلاکش کردم از همجا و جوابشونو هیچوقت ندادم باهاشون خیلی سرد برخورد میکنم ولی دس برنمیداره میترسم ب خواهرمم بگم زندگیشون بهم بریزه اخه یه دختر ۷ ساله هم دارن چیکار کنم کمکم کنید
در واقع ذهن خسته من حتی دو سال آینده رو هم نمی بینه ولی به نظرم ایده جالبیه...
بیست سال آینده یعنی وقتی که من 42 ساله شدم و تقریبا دوبرابر عمر الانمه، خیلی زیاد به نظر می رسه ولی می دونم که مثل برق می گذره و زمانی می شه که من صبحها جلوی آینه به چروک ها و موهای سفیدم خیره می شم و نچ نچ می کنم. 
قطعا تا اون موقع ازدواج کرده ام یکی دوتا بچه ی قد و نیم قد دور و برم رو گرفته اند، خونه ی خودم رو دارم با باغچه ای که همیشه آرزوش رو دارم. چیزی که ازش کاملا مطمئن
Sister 2018 1080p BluRay,انیمیشن Sister 2018 با دوبله فارسی,انیمیشن سیستر Sister 2018,انیمیشن نامزد اسکار 2020,تماشای آنلاین فیلم,خواهر,دانلود انیمیشن Sister 2018,دانلود انیمیشن جدید,دانلود دوبله فارسی انیمیشن Sister 2018,دانلود رایگان انیمیشن Sister 2018,دانلود فیلم Sister 2018,دانلود فیلم کوتاه Sister 2018,سایت دوستی ها,سیستر,کارتون خواهر Sister 2018 با زیرنویس فارسی,کارتون سیستر 2018,
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
روایت داریم از امام صادق علیه السلام که یکی از معانی رجب بارش است
اگر مقصود از بارش همان بارش رحمت الهی باشد
خودم را به مانند کسی میبینم که از ترس خیس شدن زیر چتر در باران قدم میزند
رجب ماه ترسوها یا شاید بهتر باشد بگویم ضعیف ها نیست رجب ماه عشاق دلیر است
کاش میتوانستم در رجب المرجب به حضور ولی خدا برسم و زیارت رجبیه بخوانم
خیلی غم انگیز است در جوار امام رئوف باشی و از آخرین زیارتت شاید یک ماه بگذرد
از امام رئوف گفتم چقد
دیده بودم تو کل روز حالش گرفتست شب بردمش تو حیاط خوابگاه نشوندمش رو صندلی و شروع کردم ستاره های آسمونو نشونش دادن
یهو بهم گفت تارا میخوام بهت بگم 
من یکیو دوست دارم که فهمیدم اون یکی دیگه رو دوست داره...
فقط یادمه گفتم عزیزدلم و شروع کردم به ناز کردنش 
موهاشو ناز کردم کنار گونه راستشو و وقتی دستم خیس میشد اونقدر دلم گرفته بود که نمیتونستم حرف بزنم 
دیروقت تو تاریکی همه تو تختامون بودیم وقتی صدای نفس عمیقشو از گریه بی صداش شنیدم دلم ریخت 
داش
- مایکرافت: ...اون از اول متفاوت بود. چیزایی می دونست که هرگز نباید می دونست...

 ... انگار از حقیقت های فراتر از حد عادی خبر داشت... [مکث...]
- جان: چی شد؟ 
- مایکرافت: ببخشید. خاطرات دارن اذیت میکنن...



[شرلوک- فصل چهارم- مسئله ی نهایی]
***

- شرلوک: ملودی نوشته شده، تقریباً بی معناست! احتمالاً بریده شده ی یک ملودی کامله... ولی در اون «حزنی» هست که ترسناکه!
- جان: حزن ترسناک؟...
شرلوک چند لحظه مکث میکند... به دست کوچک و تپل کودک در آغوشش، که نور آفتاب غروب روی آن
خواهر زاده م ۹ سالشه و خدا حفظش کنه خیلییی خوشکل و سر و زبون داره 
طوری که حتی اونایی که خودشون دختر همسن و سالش رو دارن عاشقشن 
پریشب اومد خونه مون ، از چند تا پله افتاده بود پاش کبود شده بود 
اولش کلی ناراحت شدم بعدش یه دفعه قاطی کردم گفتم مگه دست پاچلفتی هستی نمی تونستی رو پله اول متوقف بشی و خودتو جم کنی تا آخرین پله باید می افتادی و این بلا سرت می اومد..
الان که فکر می کنم حس می کنم مث قدیمی ها رفتار کردم خخخ
همیشه بدترین زخم ها و بدترین درد هارو از کسی میخوری که دوسش داری! نقطه ضعفت رو میدونن و گاهی اوقات تو نقش یه دشمن فرو میرن و بهت ضربه میزنن. شاید اگه اون حرف  رو از دشمنت میشنیدی برات ذره ای مهم نبود. ولی شنیدن اون حرف از عزیزت، تو رو زمین میزنه! اونم به بدترین صورت. 
تو نه میتونی حرفش رو بی جواب بزاری! و نه دلت میاد که جوابش رو بدی! برای همین تو خودت میشکنی. دلت میگیره از زمین و زمان. با خودت بد میشی. دق دلیت رو سر خودت در میاری و از خودت متنفر میشی!

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها